نوشته شده توسط نویسنده وبلاگ
سرکارخانم لیلا باباربیع
بودن در کنارت، کمش هم زیادیست.
آن لحظه ای که دیدگانم دیدگانت را لمس می کند.
لبانم التماس لبانت را حس می کند.
آن هنگام که ضربان قلبم از شنیدن اسمم که روی لبانت بازی می کند، شدت می بخشد..
زمانی که از فرط میگساری پای کوبان به ضریح چشمانت روانه می شود ..
تو مرا از خود بی خود می کنی و به عالمی می سپاری که در دنیا هرگز وجود ندارد….
طپش نبض من را می فهمی .
مجنون شدم از همان روزی که بر جاده دلم تاختی…
خدایا!
لیلای آوار درگاهت را از چشم بلورین کسی که شیدایش شد میانداز….
دوستت دارم حتی اگر نیم نگاهت را ازمن برانی….
بسیار زیبا
بسیار زیبا
نظر از: سربازی از تبار سادات [عضو]
احسنت
نظر از: مدرسه نرجس دولت آباد [عضو]
چرا این وبلاگ غیر فعاله
نظر از: مدرسه نرجس دولت آباد [عضو]
چرا وبلاگتون به روز نیست
نظر از: رحیمی [عضو]
جمعهها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بیتو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه تفال دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها
تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد…
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
نظر از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو]
چقدر عاشقانه و زیبا نوشتی
عجیب بوی عشق میداد
وعطر معنویت
نظر از: فاطمه سعادت [عضو]
ما را از نگاهشان مینداز …
نظر از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو]
عاااالی و عاااشقونه…اسم منم که هست تو این متن دیگه نور علی نور
نظر از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو]
مجنون کوی یار. بودن، افتخار است…
به امید نیم نگاه او
عاااالی بود
نظر از: ریحانة الحسین(س) [عضو]
قلم زیبایی دارید احسنت
نظر از: یا کاشف الکروب [عضو]
با سلام و احترام جالب بود موفق باشید التماس دعا یا حق. انشاء الله از چشم کسی که شیدایش هستید نیفتید. التماس دعا یاحق.
نظر از: فاطمه سعادت [عضو]
سلام عزیزم
قلمتون مستانه می تاخت !
ان شالله هیچ وقت نیفتی
البته از چشم
نظر از: مدرسه نرجس دولت آباد [عضو]
سلام از مطالب جالبتون سپاسگزارم
نظر از: طوباي محبت [عضو]
نظر از: یا کاشف الکروب [عضو]
با سلام و احترام . جالب بود. ان شاء الله از چشم کسی که شیدایش شدی نیفتی موفق باشید التماس دعا یاحق.
نظر از: مدرسه نرجس دولت آباد [عضو]
سلام شبتون بخیر چرا خبری ازتون نیست؟دوست بزرگوار؟
نظر از: مدرسه نرجس دولت آباد [عضو]
ممنونم
نظر از: مدرسه نرجس دولت آباد [عضو]
ممنونم
نظر از: نردبانی تا بهشت [عضو]
چه جالب اول مطلبت فکر کردم عاشق زمینی منظورته خط آخر دیدم منظورت خداوند است
نظر از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو]
چقدر دلبرانه وجذاب نوشتید.
قلمتان دلم را مست و شیدا کرد
آفرین به هنرمندی زیبای به کارگیری واژه ها… وحس عمیقی که لابه لای نوشته تون حس میشد
نظر از: منــــــــــاره [عضو]
آفرین لیلاجان.چه قلم روانی دارید
نظر از: نردبانی تا بهشت [عضو]
سلام عزیزم
اسعدالله ایامکم
مطلب قشنگی بود
نظر از: مدرسه نرجس دولت آباد [عضو]
سلام ممنونم از نگاه زیباتون
نظر از: نردبانی تا بهشت [عضو]
چه متن دلنشینی آفرین
فرم در حال بارگذاری ...