جلسه دفاعیه
سرکارخانم : سمیه شیرزادی
با موضوع: تفسیر ادبی سوره فجر
استاد راهنما : حجه الاسلام انصاری تبار
استاد راهنما : جناب حجه الاسلام انصاری تبار
روز دوشنبه ساعت 14 برگزار شد.
جلسه دفاعیه
سرکارخانم : سمیه شیرزادی
با موضوع: تفسیر ادبی سوره فجر
استاد راهنما : حجه الاسلام انصاری تبار
استاد راهنما : جناب حجه الاسلام انصاری تبار
روز دوشنبه ساعت 14 برگزار شد.
به گزارش کارشناس فرهنگی امور بانوان اداره کل تبلیغات اسلامی همزمان با زادروز با سعادت امام
هادی (ع) ،مراسم افتتاحیه کانون خادمان رضوی به منظور آشنایی با اهداف ،برنامه ها وفعالیتها در
تاریخ پانزدهم شهریور ماه ، با حضور خادمین آستان مقدس حرم مطهر حضرت علی ابن موسی
الرضا(ع) ، حجت الاسلام بهشتی نژاد موسس مدرسه علمیه کوثر، رئیس هیت امنای مدرسه جناب
حجت السلام والمسلمین اژه ای ،مدیرت مدارس کوثر, زهرای مرضیه (س) واهل البیت (ع) وجمعی
از اساتید ومبلغین در مدرسه علمیه کوثر اصفهان برگزار شد .
در آغاز برنامه ها ،خانم صدیقه بهشتی نژاد، کارشناس فرهنگی امور بانوان اداره کل تبلیغات اسلامی
و مسئول کانون خادمین رضوی مدرسه کوثرضمن تبریک ولادت امام هادی (ع ) ودهه ولایت وعید
سعید غدیر ، در خصوص اهداف راه اندازی کانونهای خادمین رضوی ومراحل اجرای برنامه ها وکیفیت
آموزش دهی خادمیاران ،به ایراد توضیحاتی پرداخت.
وی خطاب به مدعوین ومبلغین حاضر در جلسه افزود: با توجه به ظرفیتهای مبلغین حوزه های علمیه
چه از نظر تعداد وچه از نظر سطح علمی ودامنه فعالیت آنها، بر آن شدیم تا با راه اندازی این کانون
ها به صورت سازماندهی ومنظم ، فعالیت خواهران مبلغه را جهت بخشی کنیم .
سپس در ادامه خاطر نشان شد با توجه به گستردگی ابعاد هجمه های فرهنگی دشمن به آرمان ها
ومقدسات مردم ایران و نشانه گیری کانون خانواده ها، هدف اصلی راه اندازی این کانون در درجه اول
ترویج وتبلیغ سبک زندگی ائمه (علیهم السلام) خصوصا امام رضا (ع)و فرهنگ سازی زیارات ودر
مرتبه دوم فرهنگ سازی وجریان سازی سبک زندگی اسلامی به گونه ای که حق مطلب برآورده
شودودر میان بانوان جامعه نهادینه گردد، می باشد.
در ادامه برنامه ها خانم زهراشاهسنایی سرپرست خادمین کانون فرهنگی رضوی ، در خصوص برنامه
های کانون ونحوه آموزش دهی خادمیاران وبه تبع آن دامنه ومحور های فعالیت آنها به ایراد
سخنانی پرداخت .
سپس حجت السلام والمسلمین بهشتی نژاد موسس محترم مدرسه علمیه کوثر ضمن تبریک ولادت
امام هادی (ع) وایام دهه ولایت طی سخنانی افزود ، پیامبر (ص) می فرمایند که با فضیلت ترین
اعیاد امت من عید غدیر است وآیه غدیر، آیه تبلیغ عنوان شده چرا که در این آیه آمده که کفار از
دین شما مایوس شدند وتمام توطئه های آنها نقش بر آب شد.
وی در ادامه افزود ضربات فاصله گرفتن از ولایت امام علی (ع) همان حکومت هایی که بر سر
مسلمین غالب شدند وهمان وقایعی می شود که در آن زمان اتفاق افتاد وشکافی است که در بین
امت وجود دارد با این اوصاف از خواهران طلبه انتظار می رود به غدیر شناسی وغدیر باوری وغدیر
یاوری وتبلیغ این واقعه با استناد به مدارک روشن وغنی که در دست است بپردازندواین برنامه را در
صدر برنامه های خود قرار دهند.
در پایان برنامه ها حجت الاسلام والمسلمین اژه ای ،رییس هیت امناء مدرسه کوثر طی سخنانی
گفت: پیامبر (ص) می فرمایند، که شما بهترین امتها هستید واین جای بسی مباهات دارد البته ما
مثل برخی از پیروان ادیان دیگر قائل به برتری نژادی ومذهبی برای خود نیستیم چراکه کتب وانبیا
وائمه را خداوند تعیین کرده اند وآنچه که به مابرتری داده است ایمان به دین خدا ورهروی وترویج
آن است زمانی ما برتریم که آمر به معروف وناهی از منکر باشیم.
وی خاطر نشان شد: امر به معروف ونهی از منکر ، یک وجهه ظاهری دارد و یک وجهه یاطنی، ظاهر
معروف همان به جا آوردن واجبات مثل نماز و.. است وظاهر منکر هم همان گناهانی است که باید از
آنها پرهیز کنیم و باطن امربه معروف ایمان به ولایت ائمه (ع) است وباطن منکر حکومت های
طاغوتی است.
ایشان مردم ایران رامایه افتخار دانستند زیرا هم ظاهر معروف را پذیرفته اند وهم به باطن آن عمل
کرده اند با حکومت طاغوت مبارزه کردند وآن را سرنگون کردند با طاغوتهای جهان هم کنار نیامده اند
وهمواره در راه ولایت فقیه وجمهوری اسلامی جنگیده اند واز آن حمایت کردند و اینگونه از باطن
معروف دفاع می کنند .
شایان ذکر است در پایان این مراسم معنوی اجرای مداحی و حضور خادمان حرم رضوی(ع) به همراه
پرچم متبرک استان قدس رضوی و ادای احترام حاضران به پرچم رضوی از اهم برنامه های این مراسم
به شمار می رود..
این روزها،زیاد خودرا سرزنش میکنی…
دل آتش گرفته ات راخوب حس میکنم…
سودای شهادتت به جراحت ختم شد
وپیمان شهادت مابین تو ودوستانت به،جاماندن تورسید…
عکس هایت رایکی یکی نگاه میکنی وبغض میکنی…
همرزمان وهم پیمان هایت یکی پس ازدیگری درمقابل دیدگانت جان سپردند…
وتو ازاین#احلی_من_العسل دورافتاده ای…
#حلب را برای خود،پنجره ای روبه آسمان سرخ#شهادت می دانستی…
امامیدانم بابسته شدن این پنجره،قلب بزرگت محدود نخواهدشد…
اصلاتو آفریده شده ای که به این سیاهی ها،روشنی ببخشی وپربکشی…
تومیان این همه تیر وخون وجنگ،شاخه ی زیتونی…
میدانم شب هایت را بادرد یادگاریت ازحلب به صبح میرسانی ودم نمیزنی…
واین برای من تلخ ترین زخم شیرین است…
شهید زنده ی من،
یقین دارم رسالتی بردوش داری…
واین است راز ماندنت…
واین جراحت نیز نشانه و وعده ایست ازسوی حق برای تو…
وچنین است که دل کندنم ازتو محال شد…
#شهدا
#شهیدزنده
#جانباز
#مدافعان_حرم
#رفتند_ولی_ادامه_دارند_هنوز
#تو_مرد_زخمی_منی
#?سادات_بانو?
تو میروی وبرای من دیگرطاقتی نمی ماند…
زیرباران بی امانی که براین شهرمی بارد…
و زیر بارش این همه غربت…
باکاسه ی آبی که درآن رحمت عشق میچکد…
وقرآنی که واژه واژه اش رابه قلبم می چسبانم وبه زیر چادرم میکشم که مبادا گلبرگ های آن نمی از باران بگیرد…
منِ تنهای بی تو…
وجودم را غرق درهجران روحم میکنم…
وبا کاسه ای آب وباران،که دلم باقطره قطره ی آن پشت سرت می ریزد…
جانم رابدرقه میکنم…
جانی که توبا وجودخودت وباتمام خوبی هایت به من بخشیدی…
وحالا این روزهای تکراری وملال انگیز،تورا کم دارد…
تویی که با هر نفست تپشی از سوی قلبم را پیشکش ثانیه هایم کردی…
وباقلبی آکنده ازعشق راهی دیاری شدی که درآن یقینی برای بازگشت وجودندارد…
#مدافعان_حرم
#?سادات_بانو?
-لبخندبزن.یکم بیشتر.
عه،مسخره بازی درنیار علی!!
چشمکی میزنی.پایت را روی تخته سنگ بزرگی که کنارت قرار دارد میگذاری.
آرنجت را روی زانویت تکیه میدهی ودستت را تکیه گاهی برای چانه ات میکنی ولبخندمیزنی…
این لبخندبرایم تلخ ترین لبخند شیرین تو میشود…
همانی که قرار است تورا ازمن بگیرد…
بالاخره باوجود بغض سنگینم مقاومت میکنم…
بغضم رافرو میبرم ولبخندکمرنگی راکنار اشک های حلقه زده درچشمانم،مینشانم…
دوربین راآماده میکنم وآن رامقابل چهره ی غمبارم میگیرم…
وسپس بافشار انگشتم،عکس گرفته میشود…
عکسی که تصمیم دارد بعد از قرار گرفتن واژه ی شهیددر کنار نامت،روی طاقچه ی خانه،جایی برای خودبازکند…
عقب می روی واجازه میدهی موج های دریا هرلحظه بیشتر پاهایت را نوازش دهند…
دستانت رابالا می آوری وعمود به بدنت بازمیگیری.صورتت را روبه آسمان میگیری و دادمیزنی:
-ریحانم،اینجوری هم بگیر!!
دوباره ازپشت لنز دوربین به توخیره میشوم وعکس بعدی رامیگیرم…
عکس هایی که بالباس رزم میگیری وآنها رابرای بعد ازشهادتت میخواهی…
ناگهان صدای گریه های محمدمهدی مرا از یادآوری خاطراتم باتو،بیرون می آورد…
سرم را از روی مبل بلند میکنم وباعجله به طرف اتاقش میروم.ازروی تخت بلندش میکنم و او را به آغوشم میچسبانم…
تومحمدمهدی رافقط یک ساعت دیده ای.پس ازمتولدشدنش درگوش پسرت اذان گفتی وکمی دردودل که بین تو و او ماند.این هارا گفتی واعزام شدی.
این بار برای همیشه اعزام شدی…
حالامن مانده ام باپسری درآغوشم ازجنس تو،ازخون تو…
#?سادات_بانو?
#مدافعان_حرم
#همسران_شهدای_مدافع_حرم
آخرین نظرات